ظریفی میگفت: اغلب ما صبح ٫ مومن از خونه بیرون میاییم و شب کافر به خونه برمیگردیم!
پرسیدم چطور؟
گفت: همه ما اعتقاد داریم که روزی دست خداست و از خونه بیرون میزنیم اما در کشاکش مشکلات روز و ناکامی در یک سری کارها و مواجه شدن با افراد مختلف و درگیری برسر مسایل مادی یادمون میره اینهمه حرص زدن لازم نیست واگه روزیمون باشه خداوند ارزانی میکنه .
یا وقتی بیرون میاییم میدونیم نباید غیبت کنیم نباید دروغ بگیم نباید حق کسی رو پایمال کنیم ٫ از ذکر خدا غافل میشیم و وقت فریضه رو عقب می اندازیم و برای بدست آوردن مقدار بیشتری از اونچه که حق خودمون میدونیم٫ رقابت ناسالمی رو با دیگران انجام میدیم٫ در حفظ بیت المال و وقت مردم و ارباب رجوع کوتاهی میکنیم و در مجموع با یک دنیا طلبکاری و گله از مردم و رفتارهاشون ٫ شب رو به خونه برمیگردیم و نمی دونیم که چه مقدار حق الناس ٫ خواسته و ناخواسته به گردنمون افتاده و عمر کوتاه ارزش اینهمه بدهکاری به خدا و مردم خدا رو نداره.
اما شب ٫همینکه کمی استراحت و عبادت میکنیم و کم کم یاد اعمال روزانه می افتیم و کلاهمون رو قاضی میکنیم می بینیم که چه راحت میشد بعضی کارها و نافرمانی خدا را نکرد و کافر نشد و برعکس با کنترل نفس٫ رشته مدیریت امور که بدست خداست را ٫بدست گرفت و به خواست او رفتار کرد(وقتی حقیقتی را که میدانیم و به آن اعتقاد داریم ٫زیر پا بگذاریم٫در واقع آن حقیقت را انکار کرده و نسبت به آن کافر شده ایم) و اغلب هم به استغفار و دعا روی می آوریم و تصمیم میگیریم که فردا را بهتر شروع کنیم و حتی رد مظالم کنار میگذاریم. صبح با ایمان بیشتر نسبت به خدا و مقدراتش وباذکر ٫ پای را بیرون میگذاریم و مومنانه روز را شروع میکنیم.
گفتم :همه اینطور نیستند. گفت: بله. منظور من جمع عامیانه است وگرنه خواص مراقب هستند و همیشه خدا را به یاد دارند و تحت فرمان اویند.
گفتم: ولی اغلب ما این کارها رو به عمد انجام نمی دهیم و از غفلت ماست.
گفت:بله همین غفلت ٫ دور تکراری کفر و ایمان رو در مواجهه با دیگران ٫ برامون برقرار میکنه.
گفتم: چاره چیه؟
گفت: مراقبت بیشتر و تمرین برای اینکه هر روز یک کار و گفتار و افکار بد رو از اعمال روزانمون حذف کنیم. با توکل بر خود خدا٫ تمام فرامین خدا رو که به حقیقت اون واقفیم اجرا و مومن واقعی و دایمی بشیم....
با خودم فکر میکنم و میبینم که من در روز چند بار مومن و چند بار کافر میشم!!!
پس حساب من از بقیه جداست!!! باید یه فکردیگه ای به حال خودم بکنم.
من دیگه کی ام ؟!!!
م.ر.ندیم پور h257