پارک شهر parkeshahr

سایت فرهنگی ، ادبی،اجتماعی ................ "روزمره گی آفت است. سعی کنیم هر روز یک کلمه جدید بیاموزیم."

۲ مطلب در فروردين ۱۳۹۹ ثبت شده است

قصه صوتی نخودی به روایت: م.ر.ندیم پور

قصه ای را که برایتان در وبلاگ قرار میدهم ، یکی از قدیمی ترین افسانه های عامیانه وفولکوریک میهنمان میباشد که نسل‌های متمادی از طریق سینه به سینه و به شیوه های گوناگون برای کودکانشان بازگو کرده اند.

این قصه نیز توسط پدربزرگ و پدرم برایم نقل شده و من هم با تغییراتی جهت طنز و بهتر شدن آن ، برای فرزندانم نقل کرده ام و اکنون با صدای خودم جهت  دانلود برای شما و فرزندان دلبندتان قرار داده ام. چون اغلب کودکان شنیدن قصه ای جذاب درشبانگاهان و زمان خواب را دوست دارند. انشاالله اگر عمری باقی بود درباره  شکل گیری و ضبط این قصه که بصورت بداهه و ساده و بدون تمرین انجام شد ، مطالبی را بعدا توضیح خواهم داد و نیز با اصلاحات و موزیک زمینه وبا کیفیت بهتر در نسخه ای مکمل آنرا خدمتتان تقدیم میکنم.

اکنون شما میتوانید این داستان صوتی جذاب بنام :   ٫٫قصه نخودی به روایت م.ر.ندیم پور٫٫  را از  اینجا  دانلود نمایید و مرا در بخش نظرات ،  با دیدگاه تان آشنا و آگاه فرمایید.

م.ر.ندیم پور 

۲۳ فروردين ۹۹ ، ۲۳:۱۹ ۱ نظر موافقین ۲ مخالفین ۰
محمد رضا ندیم پور

داستان کوتاه ٬٬ سین گمشده ٬٬ نوشته: زینب ندیم پور

همین یکی را کم داشتم!

حتما باید الان که چند ساعتی بیشتر تا تحویل سال نو زمان باقی نمانده گردنبندم را گم کنم؟

آن هم آن گردنبندی که تو برایم خریدی؟

غرغر کنان٬

 دولا شده٬

زیر میز را نگاه میکنم؛

 نه٬ اینجا هم نیست!

نباید جای دور از دسترسی باشد٬ 

همین اطراف است٬ 

میدانم.

زیر قفسه کتابهایت را نگاه میکنم ٬

یکی یکی طبقه ها را وارسی میکنم

 دستم به زوربه طبقه اول میرسد

 همانطور که با سرِ انگشتانم سرتاسر طبقه را لمس میکنم دستم به جعبه ای برخورد میکند وهرچه داخل جعبه است پخش زمین میشود.

اه

 انگار کلا امروز شانس یار من نیست 

 سُر میخورم و با تکیه بر دیوار آرام بر زمین مینشینم

دلم میخواهد گریه کنم 

عرق سردی بر پیشانی ام نشسته

لحظه ای چشمانم را میبندم تا بلکه ذره ای از تشویش حالم کم شود

آرام پلک هایم را باز میکنم

نگاهم به وسایل پخش شده ی جعبه می افتد

 جلو تر میروم ٬وسایل هفت سین است.

خودم پارسال با هزار شوق و ذوق با خمیر عروسک سازی درست کرده بودم

قلبم میلرزد

با دستی لرزان

سین اول را بر میدارم چقدر سر رنگش مرا سوژه کرده بودی

همان که نماینده سلامتی است

میگفتی زیادی قرمز است

نمیدانم با این همه رنگ چرا سیبِ آرزوهایم کال از آب درآمد


لبخند تلخی گوشه لبم مینشیند

در سین دوم تو خوشحال تر از همیشه به نظر میرسیدی  همان که میگفتی سرسبزی و سر زندگی است ولی انگار سبزه ی زندگی من دُرست شب بیست و نهم سرمازده اش.

در سین سوم نانی را میبینم که هر روز تازه تازه برایمان میخریدی

سمبل برکت را ٬برکتی که نیامده تبدیل به قحطی شد

سین چهارم و پنجم و ششم را بر میدارم 

و در هر کدام از آنها مرا در آغوش گرفته ای 

مرا میخندانی

و دم گوشم نجوا کنان قربان صدقه ام میروی

همان هایی که با دستانت بر روی سفره چیدی

قطره اشکم را پاک میکنم

سین هفتم را خودم برایت خریدم ساعتی که لحظه های کنار تو بودن را جور دیگری نشان میداد

آیینه و شمع ها را کنار میگذارم


تنگ ماهی خاک خورده را از لابه لای وسیله ها بر میدارم 

دست بر روی آن میکشم و لبخندت را میبینم

باصدای حول حولنا بیرون میروم

اولین سال نبودنت را نو میکنم

گردنبدم زیر مبل برق میزند!


#به_یاد_از_دست_رفتگان_۹۸

#زینب_ندیم پور


۲۹اسفند ماه ۹۸

۰۵ فروردين ۹۹ ، ۱۶:۵۸ ۴ نظر موافقین ۲ مخالفین ۰
محمد رضا ندیم پور