📖✍ شعر:  ما  و مرگ

از: م.ر.ندیم پور📚


از آنروزی که دنیا گیر جنگ است

دمادم نسل ما هم رنگ رنگ است


بیاندیشم مگر این چندروزه

بهایش کشتن و تیر و خدنگ است؟


قضا را یک خروس بی محلی

ندا داده که اینک وقت جنگ است


از آن  ور  ینگه ی دنیا به ایران:

سزای کارتان بمب و تفنگ است!


ز مرگ ما را مترسان ای ترامپک !

جواب  وق وقت  یک  کیش وسنگ است


برامان مرگ هر روز است و هر روز

که الفت داده جام شرنگ است


پراید و ریزگرد و آب مسموم

هوای سربی و سرهای منگ است


هواپیما و سانچی و پلاسکو

مدام این زلزله ها دم به زنگ است


و این یارانه و سهم عدالت

خودش دق گلوگیری جفنگ است


سرطان هم فزون گشته شب و روز

و این خود جان مردم را خدنگ است


محیط زیستی دیگر نمانده

طبیعت را فقط عکس پلنگ است


جوان وپیر ما در جوی ها نیز

شنا کرده ز تأثیرات بنگ است


در این وانفسی مرگ و خرابی

مدیر دزد  گرم شوخ وشنگ است


بسی سیمان و آهن جای باغات

تراکم را فروخته چون زرنگ است


از آن دوران محمودی چه گویم

که یاد آوردنش هم نار وننگ است


ز (ب-ز) تا برادر خاوری ها

همه مدیون قانون های لنگ است


هزاران برده از جیب معلم

و چون کارآفرینی در فرنگ است


سپرده پول مردم را ببردند

و شیخش غرق اوهام و مشنگ است


درآنجایی که جیب قاضیانش

بسان معده وال و نهنگ است


کنون از مرگ گفتن پیش ماها

بسان مهملی خرد و دونگ است


هنر در نزد ما مردم همین است

که از جام عزا مست و ملنگ است


مگر از  جیب غیب دستی برآید

گشاید کار اوضاعی که تنگ است


٬٬ندیما٬٬  انتقاد آهسته تر کن!

که سر بر روی تن بودن قشنگ است.

............. محمدرضا ندیم پور  ۱۳۹۶/۱۲/۴...........

پ.ن : 

ب-ز=بابک زنجانی

دونگ= دروغ

خدنگ=تیر ، نیزه

 ینگه دنیا= آمریکا

جیب= گریبان ، سینه