بخش اول

ازآیت الله بهجت(ره) نقل است که فرموده اند:"ما نباید هیئتی باشیم ، باید حسینی باشیم"
صرف نظر از هر تعبیری که از این سخن بشود،میتوان گفت هیئتی بودن ارزش نیست بلکه حسینی بودن ارزش است. حسینی بودن یعنی حسینی زیستن و از سیره امام حسین ع  الگو گرفتن و پیروی کردن.
پس آیا هیئتی بودن بد است؟ 

خیر.بلکه اگر از هیئت، به حسینی شدن برسیم بسیار هم والا  و نیکوست. به این دلیل که هیئتی بودن هدف نیست، حسینی شدن وحسینی بودن هدف است. اما برای رسیدن به این هدف مقدمات واسبابی لازم است تا به این وسیله افراد،به تربیت الهی(سیره اهل بیت ص) برسند.در غیر این صورت به دام نفس گرفتار شده و ازمسیرکنترل عقلی ودینی تعالیم ائمه معصومین ع خارج شده و بدعتها و انحرافات بزرگ جبران ناپذیر را موجب میشوند.
قلسفه آمدن تمام پیامبران الهی از آدم تا خاتم ص ، و امامان معصوم س، مبارزه با جهل انسانها و ماموریتشان رشد عقلی وتربیت نفس ومزین کردن به اخلاق الهی است تا آنچه را که شایسته نامیدن "انسان" است ،پدید آورند و در این راه به ما آموختند که در این مسیر باید از راهنما و الگوی درست پیروی کرد تا در راه رسیدن به سعادت ابدی دچار انحراف و گمراهی نشویم.
برای همین بحث بزرگان دین وعلمای اخلاق برپایه همین تعالیم ،این است که ما را  از تک روی و نیز تبعیت کور از دیگران بر حذر میدارند.
در هیئت(درمعنای عام) افراد ، اگر ازالگو وتربیت دینی برخوردار نگردند وبه جوهره درونی شعائر دینی رهنمون نشوند، در پوسته وظواهر شعائر دینی متوقف شده و انگاه از افراد عادی چون خود الگو میگیرند و چون چیزی برای افزودن به ارزشها ندارند، طرز فکر وعمل آنها سطحی و موجب افراط وتفریط میگردد . بطوریکه آنچه امروز از شیعه و عزاداری هایش در اذهان متبادر میشود، افرادی احساسی وتعصبی،خشن و بی سواد وخرافاتی وبدعت گذار است. درحالیکه چنین نیست.شیعه امام حسین ع دارای جایگاه رفیع در بین سایر فرق اسلامی،بواسطه برخورداری از علما و اساتید بزرگ دین واخلاق ومجاهدتهای آنها در به دور نگه داشتن شیعه از خرافات وانحرافات وافراط وتفریط است که با ایجاد حوزه های علمیه وبهره گیری از سیره معصومین ع وصداقت وساده زیستی، آسمان علم ومفاخر تشیع را ستاره باران کرده اند وهرگونه نیازهای فکری وعقیدتی مردم را پاسخ میدهند.
آسیب شناسی ما در اینجا آغاز میشود که برخلاف سابق ، پیوند افراد با علما ومراجع شیعه گسسته شده است وبه تبع آن تشکلها وهیئات مردمی ومذهبی ، راه خود را جدا کرده اند و گاه به دلیل غرور وکامل دیدن خود، خودشان را از راهنمایی ها و تذکرات شرعی مراجع بی نیاز میبینند و گاه برای منافع مادی و حزبی وجناحی وسیاسی خود ارزش بیشتری قائل میشوند و تذکرات شرعی  مراجع و عمل به آن را مانعی برای عملکردشان میدانند و بعضی به ظاهر تابع ، اما در عمل راه خودشان را میروند.که نتیجه آن آشفتگی و دور شدن از سیره حسینی است.
برای نمونه :
حاج آقا الهی نقل میکند که در زمان مرجع عالیقدر تشیع آیت الله بروجردی(ره) ، برخی دلسوزان، در گزارشی به محضر ایشان عرض کردند، آقا، عده ای از وعاظ ومادحین معروف برای مجلس گرم کردن، عبارات وتعابیر ورفتاری از خود بروز میدهند که با شعائر اصیل دین نه تنها سازگاری ندارد بلکه موجب وهن اسلام وتشیع میشود. آقا فرمودند:عجب! وقتی برای دیدار بگذارید تا با آنها صحبت کنیم. زمان دیدار رسید وهمه نماز جماعت را هم به امامت ایشان برگزار کردند وایشان بروی منبر رفتند وبا مقدمه ای از آداب منبر و مداحی وآنچه مورد قبول اهل بیت پیامبر ص  و پرهیز از افراط وتفریط ، همه را به رفتار درست در این مجالس راهنمائی کردند و فرمودند: از این قبیل اعمال که به اسلام وتشیع لطمه میزند وموجب تمسخر معاندین(بیشتر بهائیان آن دوره) میشود پرهیز،بلکه ترک کنید.همهمه ای بین آن جمع که وعاظ ومداحان وبعضی سران هیئات مذهبی حاضر بودند ، درگرفت. آقا متوجه این مسئله شده و فرمودند: مطلب چیست؟ که یکی از آنان میگوید، حضرت آقا، عمل به اینها که میگوئید خیلی مشکل است!  آقا میفرمایند: چرا مشکل است؟ باید این گونه عمل کنید وگر نه مورد تائید ما نیست. اصلا ببینم شما از چه کسی تقلید میکنید؟ آنها هم پاسخ میدهند که البته از شما حضرت اقا.  و آقا هم میفرمایند: در این قبیل موارد هم باید از ماتقلید کنید. که از آن جمع یک نفر با گستاخی میگوید، ما تمام سال را از شما تقلید میکنیم وفقط این دوماه(محرم وصفر) را از خودمان تقلید میکنیم!!
رفتارامروز بعضی مجالس و مداحان و وعاظ وسبک نوحه ها و تدارکات و زرق وبرق آنها را ، با کدامیک از سیره معصومین یا علما و مراجع دلسوز شیعه میتوان مقایسه کرد؟ آیا آنها تمام سال را از خودشان تقلید نمی کنند؟ آیا اکنون بدعت گزار نیستند وقتی اعمالشان با سیره حسینی هیچ سنخیتی ندارد؟ با این وجود آیا حسینی هستیم یا فقط هیئتی هستیم؟
در بخش دوم به چرا ها و چگونگی ها ی چنین پدیده ای خواهیم پرداخت.

-----------------------------------------------------------------------


بخش دوم
اما چرا این پدیده در هیئات ما بوجود آمده است؟ و چگونه تا این حد رشد نگران کننده ، یافته است؟
اجمالا عرض کنیم که پیدایش فرقه های مختلف وبدعت گذاری ها و رواج خرافات و رفتارهای به دور از عقلانیت و شئون دینی، در دوران صفویه به اوج خود رسید و در بعضی از بلاد که دسترسی کمتری به اخبار علما و مراجع تشیع داشتند با سیاستهای عوام فریبانه حکومت صفوی، نمود بیشتری پیدا کرد.شاخصترین اعمال رواج یافته از آن دوره تا قاجار قمه زدن و تیغ بر بدن کشیدن و سوراخ کردن گوشت بدن وقفل آویزان کردن ازآن بوده است.درحالیکه هنر سنتی تعزیه هم در قاجار به اوج خود رسید  اما باز هم مراجع همان روش سنتی عزاداری خود را برگزار میکردند.
در فبل از انقلاب دسته جات عزاداری مثلا در تهران،به جز هیئت های اصیل و قدیمی،که به روش مراجع برگزار میشد،بقیه ،صاحب علامت و چلچراغ و چشم و هم چشمی ها ورقابتهای جاهلانه در محله های مختلف تهران ، هرکدام به سردستگی یک بزن بهادر معروف مثل طیب و حسین رمضان یخی و شعبان بی مخ و...  وجود داشتند که جوانان را به سمت خود جذب میکردند و گاهی به بهانه های مختلف که درخیابانی با هم تلاقی میکردند افراد این دسته جات رقیب،به زد وخورد های شدید می پرداختند. دراین دوره هم قمه زنی و پرتره کشیدنهای امامان معصوم س  و پرده خوانی رواج داشت.
اما در بعد از انقلاب،بواسطه رابطه عمیق مرجعیت و مردم، مراسم عزاداری عمق بیشتری یافت و در دفاع مقدس فرهنگ سالم و جدیدی بر این مجالس حاکم شد وجوانان بسیاری جذب شدند و بعدا هر کدام یک هیئت نو پا را بنیان گذاشتند که بسیاری تا کنون پابرجاست. در این دوره حرف شنوی از مراجع بیشتر ونتیجه آن کمتر شدن نا هنجاریها و خصوصی تر شدن قمه زنی و کمرنگتر شدن نقاشی ها شد اما در یک دهه بعد نگرانی از خودسری های یک عده در نهی از منکر در قالب دسته های عزاداری وبراه افتادن بانوان در پشت دسته ها و استفاده از ارگ وملودی های ناسازگار در خیابانها، در تذکرات مراجع به چشم میخورد واین بیانگر حقیقتی است که هرگاه عوام را به حال خود رها کنند و از جنبه های تعالیم تربیتی سیره حسینی غافل شوند، راه برای بدعتهای مخرب باز میشود(به همان دلیل که الگوی مناسبی ندارند و از یکدیگر تقلید میکنند). چون در اینجا هیئتی شدن مقدم بر حسینی شدن است. در این دوره تذکرات امام خمینی بعنوان مرجع اعلم معروف است که فرموده اند: من عزاداری به شیوه سنتی را توصیه میکنم.
پرسش:مگر مجالس عزاداری سنتی که مراجع آن همه به آن توصیه کرده اند چه فرقی دارد؟
دراین قبیل مجالس که همواره در بیت مراجع و هیئت های اصیل وباسابقه و مساجد بر پا میشود چند نکته باعث تمایز از دیگر مراسم هاست:
-  مجالس عزاداری سنتی همیشه بعد ازیکی از اوقات شرعی و اجرای فریضه نماز واجب شروع میشود.
- نظم در این مجالس و ساعت شروع وپایان مشخص وبه موقع دارد.
- انتظامات خود جوش و بدور از مزاحمت برای همسایگان و شهروندان ازقبیل صدا، محل تردد،نظافت محل ورعایت شئونات اخلاقی و عرفی وقانونی دارد.
- ابتدا با قرأت قرآن و زیارت مختص آن مناسبت شروع میشود وگاه یک پیش مداح مجلس را برای واعظ آماده میکند.
- پس از آن  واعظ (غالبا یک عالم)، یعنی پایه اصلی این مجالس به منبر میرود وپس از ذکر چند مسئله شرعی به سخنرانی می پردازد.در این مجالس وعاظ آگاه و خوش بیان و آموزش دیده حوزه ها وپای درس نشسته های مراجع تقلید ،به تبیین سیره معصومین ع وذکر روایات مستند می پردازند و معمولا در مجالسی که چند شب برقرار میشود بحث های دنباله دار مثل امام شناسی و فرهنگ انتظار و  شناخت ظالم ومظلوم و راه  حقیقت را پیگیری میکنند تا نتیجه بهتری بدست بدهند.
- پس از آن یک یا چند مداح به روضه خوانی مشغول میشوند وبا خواندن روایات صحیح ومقتل خوانی مستند بدون اغراق و کذب وبدوراز تخیلات ولی با لحن وتکنیک مناسب و اشعار نغز و پرمحتوا، مجلس را کامل میکند و  سپس با سینه زنی  ونوحه سرایی  پرشور  به اتمام میرساند.درپایان هم معمولا همان واعظ دعای پایانی را میگوید ودرانتها اگر پذیرایی تدارک دیده باشند ، توزیع میشود.(در مجالس صبح زود،ابتدا پذیرائی میشوند).
- در مجالس سنتی (بجز آنها که طایفه ای هستند) معمولا بانیان داوطلب دارد وباترفند های مختلف از کسی پول نمیگیرند. بلکه خیریه ای هم تدارک میبینند و نذورات مردم را با اجازه مراجع به خرج مستمندان ،درمان بیماران و تهیه جهیزیه وامثالهم میرسانند.
- در این مجالس ومحافل از ظواهر متداول عامیانه مانند علامت وچلچراغ ،بلندگوهای آنچنانی ونقاشی های چهره امامان و رفتارهای موجب وهن تشیع خبری نیست.بلکه با استفاده از خطاطی های زیبا شعارهای با اصالت مذهبی واحادیث ورعایت ادب واخلاق ،نمایش زیبائی از فرهنگ علوی را انجام میدهند.
- در این مجالس ضمن احترام به ریش سفیدان وبزرگترها در پی جذب جوانترها هستند تا با آموزش احکام شرعی و نماز و امام شناسی ، آنها را ترغیب به اعمال نیک و پرهیز از محرمات کنند و آینده مجلس یا هیئتشان را به آنها بسپارند.
- مهمترین شاخص این مجالس همان پیروی وتقلید واطاعت از راهنمائی های مراجع بزرگ تشیع است که همواره خود را از جریانهایی که کمترین شباهتی به سیره حسینی ومعصومین ع ندارند، به دور نگه میدارند. درا ین محافل چون به اخلاق نبوی تأسی میکنند، از کینه و منیت ها فاصله گرفته وصفای کاملی دارند بطوریکه در این مجالس کمتر شاهد انشقاق و انشعاب هستیم.
با توجه به مختصات مختصری که از یک مجلس وهیئت درست سنتی ذکر شد،اکنون میتوان به ارزیابی محافلی که مدعی برگزاری هیئات عزاداری صحیح هستند پرداخت و عیارشان را سنحید.
میتوان پرسید: آیا بعضی مجالس وهیئات که امروزه برگزار میشود تطیبقی با سیره حسینی ع دارد؟یا قدم در راه کج روی ها وتقلید از جریانهای فاقد محتوا وتعصبات کور گذاشته اند که نتیجه ای جز دور شدن از اصل حرکت وقیام حضرت امام حسین ع و فرو رفتن در جهل مرکب ندارد.
هدف نگارنده سیاه نمائی نیست بلکه هشدار در برابر آنچه آفت عزاداری ها شده است، می باشد تا بلکه سعی کنیم اگر نمی توانیم آنها را اصلاح کنیم لا اقل هیئت ومجالس خود را از این آفتها دور نگه داریم تا مورد رضایت خدا و اهل بیت ع قرار گیریم و بفهمیم که حسینی شدن مقدم بر هیئتی بودن است واگر یک هیئتی حسینی شویم، به سرورشهیدان ع لبیک درست گفته ایم.
اگر جوان ما در این مجالس وهیئت ها مسائل شرعی خود را یاد گرفت، مجلس درستی برپا کرده ایم که مورد رضایت امام زمان عج میباشد.
اگرجوان ما در این هیئت ها نماز خوان شد، مجلس درستی برپا کرده ایم.
اگرجوان و پبر و مرد و زن ما ،در این مجالس، امام زمان خود را بهتر شناخت، مجالس درستی برپا کرده ایم که برکات آن ،نسلهای بعدی ما را بیمه میکند.و...
وبرعکس اگر در همه 12 ماه سال بدون الگوی صحیح و فقط ازخودمان تقلید کنیم، نباید گله کنیم چرا جوانان ما مثل سابق نیستند؟ یا چرا هیئات ما دیگر آن حال و هوای روحانی را ندارد؟ چرا دیگر نذری های ما بیماری را شفا نمی دهد(بدلیل تهیه شدن از مال حرام یا شبه دار).چرا افراد وجوانان هیئات ما سیگاری و قلیانی شده اند؟چرا موقع سخنرانی همه بیرون ،پراکنده اند؟چرا همه چیز در ظواهر خلاصه شده وبدعتها ی غلط رواج بیشتری یافته است؟
هر روز یک حرکتی میشود وافراد بدون آنکه به درستی یا نا درستی آن بیاندیشند،از آن تقلید میکنند. از رنگ کردن و گل مالی ماشبن ها تا ایجاد طاق نصرت های پر هزینه ،خریدطبل های بزرگتر، بکار گرفتن سیستم های صو تی بسیارپرصدا و گران قیمت(ومزاحمت برای مردم وایجاد تنفر از شعائر دینی) ،ساختن علامتهای بزرگتر(رکورد امسال به 60 تیغه رسیده)،بکار گرفتن رقص نور ولوازم واشیاء خاص و آکوردصوتی(سن سن)در سینه زنی ها و بدعت غلط تازه، در بریدن نخل های سبز توسط دلالان بی وجدان و فروش به صاحبان هیئتهای پولدار برای نمایش در جلوی تکایا ، و از همه بدتر ورود عرفانهای نوظهور وکاذب ،به مراسم سوگواریهای مذهبی (نمونه اش را خواهم گفت) ، همه و همه نشانه دور شدن ازاساتید آسیب شناسی این پدیده ها یعنی مرجعیت وعلمای دینی است.

---------------------3-بخش سوم
حال چرا در هردوره ای  این بدعتها رنگ و شکل جدیدی پیدا میکند و هیچ گاه از بین نمی رود؟
پاسخ کمی سخت اما قابل بررسی و توضیح است.
این مطلب بررسی دو عامل درونی و بیرونی را ضروری میکند.
عامل درونی که مهمترین عامل است، و در بسیاری موارد به عامل بیرونی کمک میکند، در واقع همان مواردی است که در بخش اول ذکر شد مثل جهل افراد،غرور کامل پنداشتن خود،منافع شخصی و دوری گزیدن از مراجع تقلید و عدم شناخت راه صحیح وتقلیداز امثال خود.... نه تنها خود باعث ایجاد آفتهای عزاداری است بلکه باعث توفیق عوامل بیرونی در ورود،شکل گیری ودائمی شدن بدعتهای مخرب به مجالس وهیئت ها میشود.
عوامل بیرونی را میتوان به دشمنان فرقه ای و استعمارگر نسبت داد. دشمنانی که آزاد منشی و استقلال طلبی تشیع مانع پیاده شدن اهدافشان میباشد.دشمنان فرقه ای (مثل وهابیت و بهائیت و شاخه های آن)واجداد سلف شان، به دلیل دشمنی که با پیامبر و اهل بیت ایشان داشته اند همواره در پی تضعیف و نابودی تشیع بوده اند و علاوه بر اعمالشان در تمام دوره ها،اکنون به شکل پر رنگی با ایجاد شبهه و تبلیغات و صرف پول های فراوان،به مقابله با تشیع یرخاسته و اتفاقا در خدمت دشمنان استعمارگر هم قرار دارند.
دشمنان استعمارگر که داناتر و آگاهانه تر عمل میکنند، به سردمداری انگلیس خبیث،که استاد فرقه سازی و ایجاد تفرقه در اقوام، نژادها و مذاهب است، در پی رفع هر مانعی که سلطه آنها را به خطر بیاندازد، ازهمه عوامل درونی که گفته شد استفاده کرده و برای تخریب انسجام تشیع، تمام تلاش خود را به کار می برند. و تنها مانع بزرگ در سر راه خود را اصل ولایت فقیه ومرجعیت آگاه شیعه وتبعیت مردم از آنها عنوان کرده اند.
تاحدودیک یاچند دهه پیش استراتژی آنهاکه در مرکز مطالعات آرمسترانگ و کارنگی تحقیق و تبیین میشد این بود که : "اگر ما امام حسین ع  را (که شیعه او را مظهر عدم پذیرش سلطه و ظلم میداند و از او الگو میگیرد) از شیعه بگیریم،خلع سلاح و نابود میشود."
اما اکنون تغییر استراتژی داده و به این نتیجه رسیده اند که: "باید به هر وسیله که شده بین علما ومرجعیت شیعه با مردم فاصله بیاندازیم و یک حسین موازی درست کنیم و مردم را از حسین واقعی جدا کنیم "
برای همین با استفاده ازعوامل درونی وبودجه فراوان،وبا استفاده از نارضایتی عمومی در بعضی زمینه ها و ربط دادنشان به دین، در حال پیاده سازی اهدافشان در کشور علوی مرام ما هستند.
اکنون میتوان رد پای فعالیتشان در بعضی هیئتها و محافل مذهبی و تشکلهای مردمی را دید. هیئت هایی که بدون تفکر و تامل از هر بدعتی تقلید میکنند و رنگ و بوی آن را میگیرند. استفاده از پول های هنگفتی که تحت عنوان وجوهات مردمی به فلان عالم قلابی رسیده است در جهت ساختن یک حسین موازی، یک حسین قلابی،یک حسین جدید که چهره ای نو دارد و جذب جوانهای تنوع طلب به دور آن ،صرف میشود.
ازجمله که گفتیم با ورود عرفانهای کاذب به مراسمهای سوگواری،شکل جدیدی از حسین ، که شرحش در بالا رفت،پدید آورده اند که چهره خشن! نداردو از قانون مهر ورزی و ضد خونریزی تبعیت میکند.
توضیح اینکه -در قانون اینها به جای تولی و تبری به گونه ای توصیه میشود که ضمن تبعیت از مهرورزی ، برای کسب انرژی از نام و روح حسین ع با جذب جوانان بسیاری ،مجالس عزاداری تقریبا معمولی و تقریباخصوصی برگزار میکنند و با استفاده از سخنرانان خاص و حرفه ای خود،باورهای خطرناک وانحرافی را در ذهن پاک و پراز سوال وشبهه آنان می گنجانند.مثل این باور که یکبار حسین ع خون ریخت وخونش ریخته شده تا دیگر چنین وقایعی تکرار نشود ،پیشوائی که با شهادتش تکلیف را از گردن ما برداشته(مانند فرقه ای از تصوف که دلیل نماز نخواندنشان را دو رکعت نماز اضطرار ابی عبدالله ع به نیابت از همه میدانند! ) واکنون زمان خودسازی برقانون مهر است! متاسفانه این باور تا آنجا پیش میرود که میگویند میتوان حسینی بود اما نماز نخواند! 
آیا این حسین ، یک حسین موازی، یک حسین جدید وساختگی نیست؟ حسینی که درون هیئتی بوجودآمده و با امام حسین ع که برای اصلاح دین،اقامه نماز،فریضه امر به معروف ونهی از منکر و مقابله با ظلم و فساد قیام کرد وشهید شد، 180 درجه فرق دارد؟
کوتاه سخن آنکه اگر میخواهیم از فتنه ها وآفت های این دوره در  هیئات مذهبی دور بمانیم، باید به مراجع تقلیدنزدیک شویم وبه آنها با اخلاص و بینش اقتدا کنیم که آنها متخصص در شناخت آفتها بواسطه پشتوانه عظیم فقه جعفری ع هستند و همواره مجالس آنها مانند مجالس بیت رهبری وبیت سایر مراجع الگوی مناسبی برای داشتن یک محفل وهیئت خوب، بدور از آفتهای عزاداری باشد. انشااءالله.
 ای "ندیم" از بهر کسب لطف یار       صدق وایمان و  وفا با خود بیار
     
م.ر.ندیم پور......... ماه محرم                 1393 شمسی